چند روزه با آهنگ ز مژگان سیاه تو محمدرضا شجریان حال عجیبی بهم دست میده.
تو حموم که بودم لگن رو پر آب کردم تا پاهام رو بذارم توش و احساس آرامش کنم. فکرم درگیر بود، خواستم ذهنم رو آزاد کنم. پاهامو از آب درآوردم و شروع کردم به مشت زدن به سطح آب. آب برمیگشت و بیرون میپاشید حس میکردم به حریفی که از خودش دفاع میکنه مشت میزنم. حس خوبی داشت؛ بدون درد و خون ریزی مبارزه رو بردم.