حرف و خط ( سوم) : تمرین بهار
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۵۴ ب.ظ
کلاسای نقاشی که اسمشو میذارم ((بهار )) با یه اطلاعیه تو اینستای یکی از استادادی دانشگاه شروع شد. استادی که جزو معدود استادایی بود که با اشتیاق برای کلاسش کار میکردم و همین شد که تصمیم گرفتم بازم تو کلاساش شرکت کردم. خوشحالم درواقع یکی از دلخوشی های این روزام همین کلاسه . من با رنگ روغن میونه خوبی ندارم ولی برای این کلاس دارم تلاش خودمو میکنم تا کار کنم. خیلی کند پیش میرم اما همین پیش رفتن بهتر از ایستادن و درجا زدنه.
- باید چیزای خوب رو تو زندگی حفظ کنیم؛ مگه نه؟
این تمرین نیمه کاره کلاس نقاشیمه. همچنان روی تیرگی-روشنی ها کار میکنم. مدام نا امید میشم و با خودم میگم یعنی واقعا میتونم؟ اما بعد با خودم میگم شاید طول بکشه ولی میدونم که میتونم.
- ۰۰/۰۲/۱۲
آره، به هر قیمتی که شده. وگرنه از دست میره... .
خیلی خوب کار کردی! حالا تمرین های کلاس نقاشی رو انجام میدی به منم نشون بده. :